زوال رسمی آزادی بیان در غرب

1404-09-28 ۰ نظر

ماجرای اخیر پیرامون برکناری دکتر شیرین سعیدی، استادیار برجسته علوم سیاسی و رئیس برنامه مطالعات خاورمیانه در دانشگاه آرکانزاس، به مثابه یک نقطه عطف عمل می‌کند که حقیقت پنهان در کالبد جهان غرب را آشکار می‌سازد. اقدام صورت گرفته علیه این پژوهشگر، که مستقیماً ریشه در موضع‌گیری قاطعانه ایشان در حمایت از مردم ستمدیده فلسطین و انتقاد علنی از سیاست‌های رژیم صهیونیستی داشت، بار دیگر به روشنی ثابت کرد که مفهوم «آزادی بیان» در کشورهای غربی، صرفاً یک تز جذاب و ظاهری است که به محض برخورد با منافع ساختاری و لابی‌های پرنفوذ، کارایی خود را از دست می‌دهد. این رویداد را نباید یک کنش منفرد و گذرا قلمداد کرد؛ بلکه باید آن را جلوه‌ای ملموس از یک فرآیند پوسیدگی بنیادین دانست که تمامی ارکان تمدن مدرن غرب، از نهادهای عالی آموزشی تا سازوکارهای تصمیم‌گیری سیاسی، را فرا گرفته است.
ادعاهای مکرر و دروغین غرب مبنی بر این‌که سنگردار اصلی ترویج اندیشه‌های آزاد و تضارب آراء سازنده است، در محاکمه عملی با یک پارادوکس هولناک روبه‌رو شده است. امروز، شاهد هستیم که صدها چهره دانشگاهی در قلب ایالات متحده و قاره اروپا، صرفاً به دلیل ابراز مخالفت‌های روشنگرانه نسبت به اقدامات نظامی در غزه، با تهدیدات جدی در خصوص موقعیت شغلی یا حتی چشم‌انداز آکادمیک خود مواجه می‌شوند. محیط‌های علمی که قرار بود تالارهای امن برای تبادل دیدگاه‌های مختلف باشند، به شکلی فزاینده در حال تبدیل شدن به فضاهایی با انضباط فکری تحمیلی و مملو از احتیاط‌های سیاسی هستند. هرگونه صدایی که در مقام مخالفت با گفتمان غالب صهیونیستی یا سیاست‌های تجاوزکارانه قدرت‌های غربی قرار گیرد، به سرعت توسط سازوکارهای علمی طرد و به حاشیه رانده می‌شود. این مسیر، نقاب از چهره واقعی «آزادی غربی» برمی‌دارد؛ آزادی‌ای که دامنه اعتبار آن تا نقطه‌ای ادامه دارد که به اراده قدرت‌های مسلط بر نظام جهانی آسیبی نزند.
وجه ثانوی این بحران، نفوذ عمیق نهادهای اطلاعاتی و امنیتی غرب در فضای علم و دانشگاه است. سازمان‌های اطلاعاتی کلیدی در آمریکا و اروپا، با هم‌نوایی کامل لابی‌های بسیار قدرتمند حامی اسرائیل، اقدام به تعریف انتقاد از صهیونیسم به عنوان «تهدیدی علیه امنیت ملی» نموده‌اند. نتیجه مستقیم این هم‌افزایی سیستماتیک این است که حتی خروجی‌های پژوهشی در حوزه‌های حیاتی مطالعات منطقه‌ای نیز ناگزیرند در چارچوبی حرکت کنند که مبادا خطوط قرمز تل‌آویو را زیر پا بگذارند.
همکاری نهادهای قضایی و دولت‌ها در این زمینه قابل تأمل است؛ آن‌ها به جای پاسداری از استقلال فضای دانشگاهی، خود را وقف این گفتمان یکسان‌ساز کرده‌اند. حمایت بلامنازع جناح‌های سیاسی راست و چپ از این رویکرد واحد، دال بر این است که ریشه این محدودیت‌ها نه در تغییرات تاکتیکی، بلکه در ساختار عمیق قدرت مرکزی نهفته است. دانشکده‌های معتبر امروزه زیر نظر مستقیم مصلحت‌اندیشی‌های سیاسی و امنیتی اداره می‌شوند؛ مکانی که باید مأمن و پناهگاه نقد در برابر سیطره قدرت باشد، اکنون به ابزاری کارآمد برای مشروعیت‌بخشی به سلطه تبدیل شده است. این وضعیت، تعریف عینی از «تروریسم فکری» است؛ نابودی ایده‌ها و اندیشه‌ها نه با استفاده از زور نظامی، بلکه از طریق حذف سیستماتیک، برچسب‌زنی خصمانه و ارعاب هدفمند.

محمد علی امانی
دبیر کل حزب موتلفه اسلامی

بدون نظر تا کنون

مکالمات را مشاهده کنید

بدون نظر!

شما بایدوارد شوید برای ارسال یک نظر.

<