تحولات ۷ ماه گذشته سوریه، صحنهای از فروپاشی یک پروژه خطرناک منطقهای بود؛ پروژهای که قرار بود با سرنگونی بشار اسد و جایگزینی تروریستهای تکفیری به رهبری “جولانی”، نقشه خاورمیانه را تغییر دهد. اما امروز، نه تنها “دولت” جعلی جولانی در آستانه فروپاشی کامل است، بلکه حامیانش در ترکیه، قطر و رژیم صهیونیستی نیز در مواجهه با این شکست عظیم، درمانده و بیکفایت ظاهر شدهاند.
آغاز این مسیر شوم به اشتباهات بشار اسد و فاصلهگیری او از ایران و محور مقاومت بازمیگردد. این خلأ، فرصت را برای نقشههای امنیتی غرب و متحدان عربیشان فراهم کرد تا جولانی، سرکرده القاعده در ادلب، را با پوشش سیاسی و وعدههای اقتصادی به دمشق بیاورند.
هدف؟ تبدیل یک “تروریست شناسنامهدار” به یک “سیاستمدار کارکشته” تحت حمایت آشکار و پنهان کشورهای عربی منطقه، رژیم صهیونیستی و دستگاههای اطلاعاتی غرب.
۷ ماه حکمرانی وحشت و رویای بربادرفته
حضور جولانی در دمشق، به جای ثبات و آزادی وعده داده شده، به فصلی سیاه در تاریخ سوریه تبدیل شد:
شکست در دولتسازی: جولانی و تروریستهایش نه توانایی تشکیل دولتی مشروع را داشتند و نه قادر به تعامل با جامعه پیچیده و چندمذهبی سوریه بودند.
جنایت سازمانیافته: قتلعام علویها، آزار مسیحیان، دروزیها و عاشوریها و راندن اقلیتهای دینی (حتی اهل سنت معتدل)، ماهیت گروهکی و وحشیانه این تشکیلات را بیش از پیش عیان کرد.
نقش مخرب رژیم صهیونیستی: همکاری پشت پرده موساد در به قدرت رساندن جولانی و سپس حمله بیسابقه به زیرساختهای باقیمانده سوریه، نه تنها مردم را بین “چکش نتانیاهو و زندان جولانی” له کرد، بلکه دست این گروه تروریستی را برای حتی ارائه حداقل خدمات نیز بست.
وعدههای پوچ: “پایان تحریمها” تنها یک فریب رسانهای کوتاهمدت بود تا سوریهای قربانی را با کورسوی امید فریب دهند.
اکنون، در اوج بیکسی جولانی، سوال اصلی این است: حامیان پرادعای او کجا هستند؟
اردوغان که رویای نماز در مسجد اموی را میدید، امروز نه جرات مقابله با رژیم صهیونیستی را دارد و نه حاضر است تجارت سودآور خود (از جمله ارسال نفت) با این رژیم را به خاطر “دولت دستساز” جولانی قطع کند. او تنها به التماس به ترامپ برای فشار بر نتانیاهو بسنده کرده است.
حاکم قطر که در قهوهخانههای جبل قاسیون با جولانی “قهوه عربی” میخورد، امروز سکوت اختیار کرده و تمایلی به درگیری بیشتر با تلآویو ندارد.
رژیم صهیونیستی نیز که خود خالق این هیولا بود، اکنون با حمله احمقانه به زیرساختهای سوریه، سعی دارد برای جولانی خط قرمز تعیین کند و او را مجبور به اطاعت از فرامین تلآویو نماید. این اقدام، آخرین میخ بر تابوت اعتبار جولانی نزد حامیانش بود.
درس تاریخی مقاومت در برابر ائتلاف ویرانگر صهیونی
مقایسه سرنوشت اسد و جولانی گویاترین درس است،
بشار اسد با تکیه بر حمایت ایران و محور مقاومت، ۱۴ سال در برابر یک “جنگ جهانی” ایستادگی کرد.
جولانی با حمایت قدرتمندترین بازیگران منطقهای و بینالمللی (ترکیه، قطر، عربستان، رژیم صهیونیستی و غرب)، حتی ۷ ماه هم نتوانست دوام بیاورد.
ائتلاف صهیونی به رهبری اردوغان و با محوریت همکاری با رژیم صهیونیستی، طی ۲۳ سال گذشته بیشترین ضربات را به جهان اسلام وارد کرده و ثابت کرد که تواناییاش تنها در تخریب و ویرانی است.ادعای وزیر خارجه اردوغان درباره درس گرفتن ایران از تحولات سوریه در عرض همین ۷ ماه به کلی رنگ باخت. امروز نتیجه آشکار است اعتماد به ترکیه و رژیم صهیونیستی، فاجعهبار است. در حالی که ایران با اقدامات قاطع (مانند درهم کوبیدن پالایشگاههای رژیم صهیونیستی) قدرت بازدارندگی خود را نشان میدهد، ترکیه به تجارت با دشمن ادامه میدهد.
سوال پایانی پرسشی تاریخی است که پاسخش در قلب تحولات سوریه نهفته است: حالا باید به هاکان فیدان گفت که چه کسی باید درس بگیرد؟! ایران یا ترکیه؟! پاسخ روشن است: ترکیه و حامیان پروژه شکستخورده تغییر حکومت در سوریه، درسی تلخ از قدرت مقاومت و توهمات خود خوردهاند. فروپاشی پروژه جولانی، پایان یک توهم خطرناک و هشداری جدی برای تمامیتخواهان منطقه است.
مهدی تهرانی_ معاون امور بینالملل حزب موتلفه اسلامی
بدون نظر تا کنون
مکالمات را مشاهده کنیدبدون نظر!
شما بایدوارد شوید برای ارسال یک نظر.